فسقلی عشق مامان و بابا

تصمیم نهایی

کوچولوی نازنینم سلام امیدوارم حالت خوب باشه باز هم میخوام از این روزهای خودم برات بنویسم ، امید زندگی من بعد از اون جریان سونو گرافی و مشکل دار شدن مامان مریم چند روزی توی خونه موندیم و حال من که بهتر شد رفتیم سر کار ولی عزیزم چشمت روز بد نبینه که باز حال مامان خراب شد ، از اونطرف هم سر کار خیلی اذیتم میکنن واسه مرخصی های استعلاجی و نرفتنم ، که خانم اینجا شرکت خصوصیه و ما نمیتونیم همش به خاطر نیومدن شما ضرر بدیم و ..... مدت زمان کارمم که طولانی بود از ساعت 8 صبح تا 5/5 بعداز ظهر و هیچ جای استراحتی نبود ، خلاصه خیلی اذیت شدم با خودم توی رفتن سر کار یا موندن توی خونه ومراقبتت از تو مردد بودم ، آخه از یکطرف با توجه به هزینه ها و قسط های خو...
3 مرداد 1391
1